گفتم ای ساده دل ساده فراموشش کن
تا کجا چشم به این جاده فراموشش کن!
دست بردار از او خاطره بازی کافیست
فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن!
مردمان نگاهش قله نشینند هنوز
دل که در دره نیفتاده فراموشش کن!
گفتم این تکه غزل را بفرستم نزدش
دل ولی گفت نشو ساده فراموشش کن!
به شما برنخورد پای غزل بود و شکست
اتفاقیست که افتاده فراموشش کن!
|